همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی / چه زیان ترا که من هم برسم به آرزویی
به کسی جمال خود را ننموده ای وبینم / همه جا به هر زبانی بود از تو گفتگویی
همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار چنگی / من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی
چه شود که راه یابد سوی آب تشنه کامی / چه شود که کام جوید زلب تو کام جویی
شود اینکه از ترحم دمی ای سحاب رحمت / من خشک لب هم آخر زتو تر کنم گلوی
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت / سر خم می سلامت شکند اگر سبویی
همه موسم تفرج به چمن روند وصحرا / تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی
السلام علیک یا حجتبنالحسن المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
خلق ایستاده کو به کو چشم انتظار روی او تا پرده از روی نکو گیرد نگار نازنین
تو ,السلام ,علیک ,چشم ,کام ,چنگی ,یا حجتبنالحسن ,حجتبنالحسن المهدی ,علیک یا ,چه شود ,شود که
درباره این سایت