محل تبلیغات شما

اگزیستانسیالیسم و اندیشه مهدویت (1)


مقدمه

اندیش‌مندان مسلمان با بهره‌گیری از آموزه‌های فرهنگ اسلامی می‌توانند نظریه‌های مناسبی درباره انسان‌شناسی مطرح کنند و مکتب‌های فکری ناهم‌آهنگ با فطرت بشر را به هم‌آوردی بطلبند.
در این نوشتار، یکی از آموزه‌های مهم اسلام؛ یعنی اندیشه مهدویت با یکی از مهم‌ترین مکتب‌های[1] انسان‌شناسی معاصر؛ یعنی اگزیستانسیالیسم، ارزیابی و تقابل آنها با یک‌دیگر بررسی شده است.
با وجود این، گستردگی قلمرو فلسفه‌ها و تعدد فیلسوفان اگزیستانسیالیست به حدی است که بررسی دیدگاه‌های اساسی همه آنها فراتر از یک مقاله و کتاب است. بنابراین، در این نوشتار بر آن هستیم مفاهیم اساسی مورد اتفاق برخی از مهم‌ترین تأثیرگذاران فیلسوفان وجودی همانند کی یرکگارد، مارسل، ساتر و یاسپرس را بررسی و در موارد ممکن با اندیشه مهدویت مقایسه کنیم.
مسئله ظهور منجی مصلح، اندیشه‌ای فرا اسلامی است که در تمامی ادیان الهی و حتی غیر آسمانی ریشه دارد؛ یعنی به باور پیروان تمامی ادیان، روزی منجی مصلحی ظهور خواهد کرد و با قیام در برابر ستم‌گران، تمام دنیا را از عدل و قسط پر می‌کند و آسایش و رفاه را برای همگان به ارمغان می‌آورد.

مفهوم‌شناسی

اگزیستانسیالیسم (فلسفه وجودی)
اگزیستانسیالیسم و فلسفه‌های اگزیستانس از مهم‌ترین اندیشه‌های فلسفی جدید به شمار می‌آیند. بیان تعریفی جامع از اگزیستانسیالیسم در عمل، محال است؛[2] زیرا با توجه به گستره فلسفه‌های اگزیستانس ممکن نیست آنها را به گونه جامع، تعریف یا به راحتی وجوه مشترکی را برای همه آنها بیان کرد. با وجود این، برخی تعریف‌هایی را که درباره اگزیستانسیالیسم وجود دارد، درپی می‌آوریم:
پیتون می‌گوید: اگزیستانسیالیسم در بهترین حالت، تلاشی برای دفاع نظری و عملی از آزادی و منزلت و خلاقیت فرد انسانی است.»[3]
بی. ام. جی ریردان نیز می‌گوید: اگزیستانسیالیسم، نظریه‌ای درباره انسان‌هاست که نظریه‌ای منفرد، متفاوت و غیر جانشین به شمار می‌آید و نظریه‌ای درباره روابطشان با یک‌دیگر است.»[4]
آن‌چه در این فلسفه اهمیت دارد، وجود شخصی و متفرد انسان» است که با عبارت
existence از آن یاد می‌شود و از وجودهای کم‌ارزش دیگر یعنی being متمایز می‌گردد.
در این فلسفه، وجود شخصی جزئی انسان، محل توجه است و به گونه کلی، وجود،[5] در هستی خاص انسانی منحصر است و برای اشاره به وجود مطلق،
being به‌کار می‌رود.
در اگزیستانسیالیسم، وجود انسان و هستی عالم با یک‌دیگر متلازمند؛ یعنی هیچ عالمی، بی‌انسان وجود ندارد و انسان جز در عالم تحقق نخواهد داشت. پس می‌توان گفت تأکید اصلی فلسفه وجودی بر آدمی است. البته نه به آن معنا که انسان‌مدار باشد، بلکه آدمی را کلید فهم عالم می‌داند؛ یعنی نخستین پرسشی که فلسفه باید پاسخ دهد، این است که آدمی چیست؟»[6] و نیز به این امر علاقه‌مند است که ما باید انسان» زندگی کنیم.[7]
از نظر تاریخی، ریشه‌های اگزیستانسیالیسم را در افکار سقراط می‌توان یافت؛ زیرا وی محور تأملات و تفکرات فلسفی‌اش را وجود انسان قرار داد و روش پرداختن به خود درون‌ نگری» را مطرح کرد. خودت» که محور شعارهای چهارگانه سقراط بود، بعدها رکن اگزیستانسیالیسم شد. از این‌رو، هایدگر نیز در قرن بیستم گفت پرسش از هستی، از خود پرسش‌گر» آغاز می‌شود.
در دوران جدید نیز فلسفه وجودی را در تأملات اساساً دینی کی یرکگارد می‌توان یافت، هر چند امروزه مقصود از فلسفه وجودی، بیشتر فلسفه ژان پل سارتر است که فیلسوفی غیر دینی و گاهی ضد دینی است.[8] اگزیستانسیالیست‌ها دو گروهند:
1. دسته نخست مانند فویر باخ،[9] نیچه،[10] کامو[11] و سارتر، ملحدند. به باور آنان، ذات و گوهر آدمی فقط به روح زمان تعلق دارد و هر گونه تصوری از خدا، یا از مشارکت آدمی در یک نظام فراتر از جریان زمان، توهمی است که باید نابود شود تا آزادی حقیقی پدید آید.
2. دسته دوم مانند کی یرکگارد،[12] داستایوسکی،[13] بردیایف[14] و مارسل، الهی‌اند. به عقید اینان، محدوده تجارب آدمی که همه به شرایط تاریخی مشروطند، گواهی، نشانه یا اشارتی است که بر وجود نظامی سرمدی، متعالی و بیرون از چنبره زمان و مکان دلالت می‌کند که روح انسان به آن تعلق دارد.[15]


 

خلق ایستاده کو به کو چشم انتظار روی او تا پرده از روی نکو گیرد نگار نازنین

چرا اربعین برای ما روز ویژه ای است؟

جایگاه اربعین امام حسین علیه السلام

اگزیستانسیالیسم ,وجود ,فلسفه ,یعنی ,آدمی ,اندیشه ,است که ,در این ,اندیشه مهدویت ,فلسفه وجودی ,از مهم‌ترین

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اسلام آباد جوان precgalcudip ❤Musie girls❤ nuwallngelog دندانپزشکی مرجع کتاب ایل بهمیی Eugene's page دستگاه لیزر موهای زاید ipl آموزش زبان کره ای ترجمه کتاب