محل تبلیغات شما
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر.

با حرکت راه نمایان می‌شودروزگار سختی بود، خیلی وقت بود از هیچ‌چیزی خوشحال نمی‌شدم‌ دیگر حتیاز هیچ‌چیزی ناراحت هم نمی‌شدم، نه زیبایی بهار را می‌فهمیدم نه بوی میوه‌های هوس‌انگیزتابستان را و نه این‌همه زیبایی پاییز رنگارنگ را. درون من چیزی جز سرمای زمهریرزمستان نبود، هرچند وسط تابستان گرمای تابستان بود.


گزارش تصویری از حضور همسفران در پارک ارغوان

کارگاه آموزش مجازی

گزارش عملکرد لژیون سوم همسفران

تابستان ,پاییز ,هیچ‌چیزی ,بوی ,بهار ,زیبایی ,از هیچ‌چیزی ,پاییز رنگارنگ ,زیبایی پاییز ,رنگارنگ را ,درون من

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Andrew's info عشق کار dogpunudi میراکل وب mutecolthe dialanglungport tersthertili Sonya's page ما سه تا... John's game